بیوگرافی فروغ فرخزاد از زندگی تا مرگ | شاعری برای تمام اعصار
فروغ فرخزاد یا همان فروغ زمان فرخزاد عراقی، شاعر بلند آوازهی شعر فارسی، یکی از شاعران معاصر است که در سال 1313 در هشتم دی ماه در شهر تهران متولد شده است.
نگاهی بر زندگینامه فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد، شاعری با ملیت ایرانی بودند که در خانوادهای معمولی در تاریخ هشتم دی ماه در سال1313 به دنیا آمدند.
پدر ایشان، محمد فرخزاد نظامی بودند اما حساسیتهای شغلی ایشان، نتوانست تاثیری بر روحیهی لطیف ایشان بگذارد و همچنان با زیبایی تمام به خلق آثار بیمانند پرداختند.
مادر فروغ فرخزاد توران وزیری تبار، زنی ساده بودند که بیشتر اوقات خود را به مطالعه و خلوت با خود می پرداختند؛ این گونه به نظر میرسد که خلق و خوی شاعری خود را تا حدودی از مادرشان به ارث برده باشند.
علاقهی فروغ فرخزاد به سرودن شعر از همان کودکی برای خانوادهاش هویدا بود.
برادران و خواهران ایشان نیز از این مسأله مطلع بودند چراکه در سنین پایین تر از ده سالگی، به خواندن کتاب داستان و اشعار کودکانه و حفظ آنها علاقه داشت و بعد از ده سالگی علاقهی فروغ فرخزاد به شعر و ادب تحت تاثیر امور پدرش قرار گرفت.
پدر فروغ فرخزاد، مردی نظامی بود و تلاشش برای بار آوردن فرزندانش همانند انسانهای شجاع و ارتشیهای دلیر نیز قابل تأمل بود اما رفته رفته ایشان نیز علایق خفتهی خود به خواندن و دنیای شعر و ادب را شکوفا کردند و توجه بیشتری به خواندن کتاب نشان دادند البته لازم به ذکر است که ابراز علاقهی پدرشان به شعر، در پیشرفت فروغ فرخزاد نیز تاثیرات مثبتی گذاشت.
بعد از اتمام دبستان، جوش و خروشش برای سرودن شعر بیشتر شد به گونهای که درسالهای سیزده و چهارده عمر خود اشعاری را سرود که هیچوقت آنها را لایق نشر ندانست چون اظهار میکرد که هنوز خودش را پیدا نکرده بود و اشعارش آنچنان زیبا نبود.
او در سنین شانزده سالگی وارد زندگی متاهلی شد و چندی نگذشت که یک سال بعد از ازدواج اولین اشعارش به چاپ رسید و او به آرزوی چندین و چند سالهی خود رسید.
ماجرای ازدواج، فرزند، دنیای شعر، فعالیت در دنیای فیلم، فعالیت در روزنامه و مقاله نویسی، و مرگی نابهنگام تمام زندگی کوتاه فروغ را در بر میگیرد.
در ادامه زوایای مختلفی از زندگی فروغ فرخزاد را خوهید خواند.
مجموعه اشعار فروغ فرخزاد
زندگی فروغ فرخزاد، در دنیای کاریاش خلاصه می شد؛ اشعارش، مرکزیت زندگیاش را تشکیل میداد و به گفتهی خودش وظیفه ی اصلیاش سرودن اشعارش بود.
در دوران کوتاه زندگیاش، مدتی را بیشتر از همیشه درخشید اما اشعار گرانبهایی از خود به جا گذاشت که به بیان شاملو: "با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانهاش بود، غیر قابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد. "
در مورد اشعار به یاد ماندنیاش ب اختصار توضیح خواهیم داد.
در ابتدا نخستین مجموعه اشعارش را در سنین هفده و هجده سالگی با نام «اسیر» منتشر کرد که تحت شرایط سخت و محدودی بود که در محیط خانوادهاش در آن دوران تجربه کردهبود.
پس از آن، مجموعههایی با نامهای «دیوار»، «عصیان» و «تولدی دیگر» را منتشر کرد و در دوران قبل از مرگ، حدود سه سال قبل از مرگش، دیوان اشعار «ایمان بیاوریم به فصلی سرد» را به عنوان آخرین اشعارش سرود.
تاثیر فروغ فرخزاد بر روی ادبیات ایران
خیلیها فروغ فرخزاد را بزرگترین شاعر معاصر میخوانند، اما خودش معتقد است که زندگیاش به دو دورهی مجزا تقسیم می شود که قبل از شکوفایی، خودش را نیافته بود و بعد از آن خود حقیقیاش را پیدا کرد که توانست بر روی اشعارش و بر روی ادبیات ایران، تاثیرات پر رنگی بکذارد.
مجموعه اشعار او به اسم «تولدی دیگر»، شروع دوبارهای برای فروغ بود که او را از نو ساخت و او را از بندها و زنجیرهایی که خانواده و شرایط زندگی در محیطی محدود بر پای جانش افکنده بود، رهانید.
شعر «تولدی دیگر»، فقط طلوعی در زندگی فروغ فرخزاد نبود بلکه تحولی در ادبیات ایران ایجاد کرد که همانند انقلابی در شعر نو مینمایید.
تعدادی از شعرا، این مجموعه شعر او را، دومین دگرگونی در وزن چندین و چند سالهی شعر عروض نام مینهند.
او معتقد بود که همان گونه که خودش توانست از بند خانواده و شرایط سختش رها شود، ادبیات ایران و شعر نو یا امروز هم می تواند از بند و اسارت کلمات تکراری و محافظه کارانه نجات پیدا کند.
در مجموعهی تولدی دیگر که جان دوبارهای در روح خاک خوردهی ادبیات ایران دمید، کلماتی را به کار میبرد که تا کنون در هیچ کدام از شعرهای شعرا از آن اسم برده نشده بود.
او از ضمیر خودش این کلمات جدید را وارد ادبیات ایران کرد و توانست تحولی در شعر نو ایجاد کند.
بیشتر بخوانید: باران کوثری نقش فروغ فرخزاد را بازی میکند
فروغ فرخزاد در اشعارش گلایههایی از نظام مرد سالاری حکومت و خانواده اش کرده بود و از بی عدالتیهای آن دوران نیز در نوشتههایش اسم برده بود که این عوامل نیز توانست تاثیرات بسزایی در ادبیات ایران بگذارد.
فروغ فرخزاد و فمنیسم
آنچه که در ادبیات ایران آشکار است، قلمهای شاعران زن برای نوشتن از حقوق زنان است که در اکثر آثارشان دیده میشود.
خیلیها، شاعرانی که در زمینهی حقوق زنان آثاری را خلق کردهاند مقلد می دانند و عدهای فروغ فرخزاد را بنیان گذار شیوه نوینی از شعر فمینستی در ایران می نامند. اما آیا چنین ادعایی درست است یا خیر؟
باید گفت که تمام شاعران و نویسندههایی که در زمینه فمنیسم آثاری را خلق کرده اند، همگی رهروان مسیری مشخص بودهاند که پایان مشترکی دارد به همین منظور، می توان نتیجه گرفت که فروغ فرخزاد شاید یکی از ستارههای پررنگ فمنیسم در ایران باشد اما بنیان گذار آن نیست و همچنین مقلد کسی دیگر در این زمینه هم نیست.
تقریبا در تمامی اشعار فروغ فرخزاد، نیل به اهدافش برای رفیع کردن مقام زن در خانواده و جامعه دیده میشود که با مطالعه اشعار او، روحیهی فمنیستی او را خواهید دید.
از ازدواج تا جدایی فروغ فرخزاد
در گفت و گوهای فروغ فرخزاد با ایرج گرگین، فروغ بیان می کند که اعتقادی به عشق ندارد اما با توجه به ماجرای ازدواج او، می توان دریافت که زندگی فروغ فرخزاد، خالی از عشق نبود، ازدواجش در سن پایین، اتفاقی بود که برای فروغ فرخزاد افتاد و زندگی او را بشدت متشنج کرد.
او در سن شانزد سالگی با یکی از بستگان مادرش به اسم پرویز شاپور ازدواج کرد اما این ازدواج، عمر کوتاهی داشت و بعد از حدود 4 سال یعنی در سال 1334 به جدایی انجامید.
حاصل این ازدواج پسری به اسم کامیار بود که ادامه دهنده ی راه مادرش شد و دست به نشر کتاب زد.
رابطهی فروغ با پرویز، رابطهای عاطفی بود و قبل از ازدواج نهال عشق در وجودشان نهاده شدهبود و نامههای عاشقانه ای برای همدیگر نوشته بودند که حتی بعد از جدایی نیز این نامه نگارریها ادامه داشت.
این نامههای عاشقانه به دست فرزندشان کامیار رسید و حاصل آن، چاپ کتابی به اسم «اولین تپشهای عاشقانه قلبم» از کامیار شاپوربه همکاری عمران صالحی بود که سندی برای اثبات وجود عشق در پشت پردهی این ازدواج ناموفق بود.
پس از جدایی از پرویز شاپور، اوضاع روحی فروغ نامناسب شد و برای تنفسی نو و آشنایی با فرهنگ غرب و شاید هم برای نوشتن اشعار جدید به اروپا سفر کرد.
این سفر سبب شد که به زبانهای جدید مسلط شود و احوال روحیاش مناسب شود.
در طی سفرهایی که به کشورهای ایتالیا و آلمان داشت، مجموعه شعرهای «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر کرد که آخرین اشعار فروغ فرخزاد بود.
فرزندان فروغ فرخزاد
علاقهی فروغ فرخززاد به بچه، سبب شد که در همان سالهای اول ازدواج، در تاریخ 29 خرداد 1331فروغ، از همسرش پسری به دنیا بیاورد و آن را کامیار نامیدند اما چندی نپیمایید که با جدایی فروغ از همسرش، کامیار از مادرش جدا شد چرا که پرویز اجازهی حتی دیداری کوتاه را نمیداد.
در میان اشعارش، نالههایی از جدایی پسرش نیز دیده می شود؛ او یکی از اشعارش را برای کامیار شاپور سروده است که در ادامه متن آن را خواهید خواند.
لای لای، ای پسر کوچک من
دیده بربند، که شب آمده است
دیده بربند، که این دیو سیاه
خون به کف خنده به لب آمده است
سر به دامان من خسته گذار
گوش کن بانگ قدمهایش را
کمر نارون پیر شکست
تا که بگذاشت بر آن پایش را
آه، بگذار که بر پنجرهها
پرده را بکشم سرتاسر
با دوصد چشم پر از آتش و خون
می کشد دم به دم از پنجره سر
از شرار نفسش بود ک سوخت
مرد چوپان به دل دشت خموش
وای، آرام که این زنگی مست
پشت در داده به آوای تو گوش
یادم آید که چو طفلی شیطان
مادر خسته خود را آزرد
دیو شب از دل تاریکیها
بی خبر آمد و طفلک را برد
شیشه پنجرهها می لرزید
تا که او نعره زنان می آمد
بانگ سر داده که کو آن کودک
گوش کن پنجه به در می ساید
نه برو، دور شو ای بد سیرت
دور شو از رخ تو بیزارم
کی توانیش بربائیش از من
تا که من در بر او بیدارم
ناگهان خاموشی خانه شکست
دیو شب بانگ برآورد که آه
بس کن ای زن که نترسم از تو
دامنت رنگ گناهست، گناه
دیوم اما تو ز من دیو تری
مادر و دامن ننگ آلوده
آه، بردارسرش از دامن
طفلک پاک کجا آسوده
بانگ می میرد و در آتش درد
می گدازد دل چون آهن من
می کنم ناله که کامی کامی
وای بردار سر از دامن من
دلتنگیهای فروغ برای فرزندش در بند اشعارش تمام نشد و سالها بعد برای پر کردن جای خالی فرزندش، پسری به اسم حسین منصوری را به فرزند خواندگی پذیرفت و مهر مادرانهاش را نسار او کرد.
تلخ تر از جای خالی کامیار برای فروغ این بود که حسین، هیچگاه، حتی یکبار او را مادر صدا نکرد و بعد از جدایی از همسر و فرزندش از هیچ دهانی آوای مادر را تا به روز مرگ، نشنید.
تصاویری از مرگ فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد مرگ آسانی نداشت همان گونه که زندگیاش پرهیاهو بود، مرگش نیز دلخراش بود.
در روز دوشنبه، در24 بهمن سال1345 در حوالی تهران، در حاثه ی تصادف بشدت مجروح شده و درگذشت.
تنها خاطراتی که از فروغ فرخزاد به جای مانده است، مجموعه اشعارش و فرزندی به اسم کامیار و چندین فیلم با کارگردانی ابراهیم گلستان بر جای مانده است.
جمع بندی
فروغ فرخزاد، زنی رویا پرداز بود که نه ظلم را قبول میکرد و نه زیر اسارت کسی قد خم می کرد.
تفکراتش با دیگر زنان در رابطه با عشق متفاوت بود، در صورتی که به وجود عشق واقعی اعتقاد نداشت، عاشق شد و ازدواج کرد.
فروغ مانند دیگر مادران نبود، توانست از فرزندش دل بکند و کودک دیگری را بغل کند.
به زنان به عنوان رهبران جامعه نظر می کرد و در دفاع از حقوق زن، همیشه در تکاپو بود.
زندگی کوتاهش ماجراهای پیچیدهای را در خود گنجاند که از هر لحاظ او را خاص کند.
هنوز که هنوز است اشعارش در دلها جاری است و خواهد ماند.